زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

انسان (مفردات‌نهج‌البلاغه)






انسان یا انس (به کسر الف) یا اناس (به ضم الف) جمع واژه‌ی انسان از مفردات نهج البلاغه، به معنای بشر، آدمی و انسان می‌باشند که در بیان حضرت علی (علیه‌السلام) در مواردی نظیر: مردمان فاسق، مقدّر بودن زمان مرگ این موجود، موجودی شگفت‌انگیز در آفرینش، و ... آمده است.


۱ - مفهوم‌شناسی



انسان یا انس (به کسر الف) یا اناس (به ضم الف) به معنای بشر و انسان می‌باشد که این واژه با مشتقاتش در بین سخنان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در موارد گوناگونی استعمال شده است.

۲ - واژه انس



انس (بکسر الف) به معنای بشر و خلاف جنّ، آمده، که این لفظ چهار مرتبه در «نهج البلاغه» قابل مشاهده است. به همین جهت حضرت امیر (علیه‌السلام) در رابطه با خداوند فرموده‌اند: «انّه لبکلّ مکان و فی کل حین و اوان و مع کل انس و جان؛ او در هر جا و در هر زمان و وقت و با هر انسان و جنّ هست.»
همچنین درباره‌ی ارسال رسل و انبیاء الهی فرموده است: «و بعث الی الجنّ و الانس رسله.»
این کلمه در «نهج البلاغه» پیوسته توام با جنّ و جان آمده است.

۳ - واژه انسان



این لفظ دوازده بار در کلام امام (علیه‌السلام) مشاهده می‌شود. همچنین یک‌بار با لفظ «اناس» و یک‌بار با لفظ «اناسّی» که هر دو جمع انسانند، دیده می‌شود.

۳.۱ - واژه‌شناسی


هنگامی که به آدمی بشر گفته شود، مراد جسد ظاهری اوست و هنگامی به وی انسان اطلاق شود، منظور باطن و نهاد و کمالات و عواطف و استعدادهای اوست. چنان‌که آن حضرت (علیه‌السلام) درباره فسّاق فرموده‌اند: «فالصّورة صورة انسان و القلب قلب حیوان ... و ذلک میّت الاحیاء.»

۳.۲ - زمان مرگ


امام (صلوات‌الله‌علیه) درباره‌ی انسان فرموده است:
۱- «انّ مع کل انسان ملکین یحفظانه فاذا جاء القدر خلّیا بینه و بینه و انّ الاجل جُنَّةٌ حصینة؛ با هر انسان دو تا فرشته هست که او را حفظ می‌کنند، و چون مقدّر انسان فرا رسد، او را میان مقدرّش رها می‌کنند، اجل انسان سپر محکمی است (تا اجل نرسد مرگ نخواهد آمد).»
همچنین در قرآن کریم آمده است: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللَّهِ.» لذا این موضوع یک واقعیتی است که به آن ایمان داریم.

۳.۳ - موجودی اسرار آمیز


۲- انسان موجودی عجیب و اسرار آمیز شمرده شده است. چنان‌که حضرت (علیه‌السلام) در بیانی می‌فرمایند: «اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم و یتکلّم بلحم و یسمع بعظم و یتنفّس من خرم؛ تعجب کنید از این انسان (ببینید که این موجود) با پیه‌ای (حدقه) نگاه می‌کند، و با تکّه گوشتی (زبان) سخن می‌گوید و با استخوانی (گوش) می‌شنود و از نائی نفس می‌کشد.» این کلام ژرف اشاره به عجائب و اسرار خلقت در وجود انسان دارد.

۴ - واژه اناس



اناس (بضمّ الف) و اناسی جمع انسان به‌همان معنای انسان و آدمی می‌باشند، که از هر یک از این الفاظ، فقط یک‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.

۴.۱ - مردمانی فتنه‌جو


آن حضرت به «قثم بن عباس» فرماندار مکّه می‌نویسد: «امّا بعد فانّ عینی بالمغرب کتب الیّ یعلمنی انّه وجّه الی الموسم اناس من اهل الشام العمی القلوب الصمّ الاسماع، الکمه الابصار... فاقم علی ما فی یدیک قیام الحازم الصلیب؛ جاسوس من در غرب به من نوشته است که: گروهی از اهل شام که کوردل و کر و کور هستند به موسم حجّ (برای فتنه و فساد و آشوب) اعزام شده‌اند (از طرف معاویه) در حکومت خود با استقامت و با احتیاط شدید باش.»

۴.۲ - وسط مردمک چشم


همچنین درباره‌ی خداوند می‌فرماید: «و الآخر الذی لیس له بعد فیکون شی‌ء بعده و الرادع اناسّی الابصار عن ان تناله او تدرکه؛ یعنی: خدا آن آخری است که ما بعد ندارد تا چیزی بعد از او باشد و مانع است وسط‌های مردمک‌های چشم‌ها را از این‌که به‌ او برسند یا او را ببینند.»
«انسان البصر» وسط مردمک چشم است که رنگش با رنگ مردمک متفاوت است.

۵ - پانویس


 
۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۶۳، خطبه۱۸۲.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۰۹، خطبه۱۹۵.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۶۵، خطبه۱۸۳.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۱۹، خطبه۸۷.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۰۵، نامه۳۱.    
۶. أُنَاسٌ صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۰۷، نامه۳۳.    
۷. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۴، خطبه۹۱.    
۸. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۱۹، خطبه۸۷.    
۹. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۰۵، حکمت۲۰۱.    
۱۰. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۱۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۷۰، حکمت۸.    
۱۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۰۷، نامه۳۳.    
۱۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۴، خطبه۹۱.    


۶ - منبع


قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «انس، انسان، اناس»، ص۸۶-۸۷.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.